در خدمت شیر

درخدمت شیر

روایتی از مثنوی معنوی

 روزی از روزها شیر، سلطان جنگل، به‌همراه روباه و گرگ به شکار رفتند. همه خوب می دانستند که شیر برای شکار به یاور و یار نیاز ندارد، آن‌ هم یاوری مثل گرگ و روباه، زیرا شیر در میان حیوانات مثل ماه شب چهارده است که در آسمان، بی‌مدد نور ستارگان می‌درخشد. حدود ظهر بود که حاصل شکارشان یک گاو و یک گوسفند و یک خرگوش شده بود.

در راه بازگشت، گرگ رو به روباه کرد و با صدای آرام گفت: «به‌نظرت شیر چه‌طور شکارها را تقسیم خواهد کرد؟»

 

نویسنده: مهدی میرعظیمی

با صدای: استاد منوچهر والی زاده و امیرحسین شهپروصال

تیتراژ با صدای: نوید نیک

نظراتـــــــــ

تخم مرغ جنگی
#0020

تخم مرغ جنگی

درخت شصت متری
#0021

درخت شصت متری

گیوه های پدربزرگ
#022

گیوه های پدربزرگ

مارهای ضحاک
#0023

مارهای ضحاک

شوداری
#0024

شوداری

پندکبریتی2
#0025

پندکبریتی2

پندکبریتی1
#0026

پندکبریتی1

لقمه مهسا
#0027

لقمه مهسا

ماه عسل
#0028

ماه عسل

سرهنگ
#0029

سرهنگ

ادای آقای معلم
#0030

ادای آقای معلم

خلبان جوان
#0031

خلبان جوان

بلیزر
#0032

بلیزر

خُلُکِ شهری
#0033

خُلُکِ شهری

ماجرای خر
#0034

ماجرای خر

majaraye khar

خاطرات سونا
#0035

خاطرات سونا

آچمز
#0036

آچمز

مش مراد
#0037

مش مراد