من میو

داستان صوتی من میو

وقتی پدربزرگ رسید، همه ناهار خورده بودند. همان‌جا لب ایوان نشست و تشت را جلو کشید. شیر آب را توی تشت باز کرد و کفش و جوراب‌هایش را درآورد. با همان آبی که داشت توی تشت می‌ریخت دست و صورتش را شست و موهایش را تمیز کرد. شیر آب را بست و پاهایش را داخل تشت گذاشت، لبخندی زد و گفت: «پای آدم دل و جیگر آدمه. الآن، هم جیگرم خنک شد و هم قلبم حال اومد.» سینی را همان‌جا روی زمین گذاشتم؛ سینیِ گردی که سفرۀ قلمکار کفش پهن شده بود و...

 نویسنده: مهدی میرعظیمی

با صدای: منوچهر والی‌زاده و زهره اسعدسامانی

نظراتـــــــــ

تخم مرغ جنگی
#0020

تخم مرغ جنگی

درخت شصت متری
#0021

درخت شصت متری

گیوه های پدربزرگ
#022

گیوه های پدربزرگ

مارهای ضحاک
#0023

مارهای ضحاک

شوداری
#0024

شوداری

پندکبریتی2
#0025

پندکبریتی2

پندکبریتی1
#0026

پندکبریتی1

لقمه مهسا
#0027

لقمه مهسا

ماه عسل
#0028

ماه عسل

سرهنگ
#0029

سرهنگ

ادای آقای معلم
#0030

ادای آقای معلم

خلبان جوان
#0031

خلبان جوان

بلیزر
#0032

بلیزر

خُلُکِ شهری
#0033

خُلُکِ شهری

ماجرای خر
#0034

ماجرای خر

majaraye khar

خاطرات سونا
#0035

خاطرات سونا

آچمز
#0036

آچمز

مش مراد
#0037

مش مراد