بعد از يکيدو سال که مشغول نوسازي مدرسهمان بودند به محل اصلي مدرسه برگشته بوديم. هيچچيز به قبل شباهت نداشت. مدرسۀ يکطبقۀ کلنگي تبديل شده بود به مدرسۀ سهطبقۀ نوساز. آزمايشگاهها و سالنها و زمين ورزشمان هم سرجاي خودش. نشستن سر کلاسي که صندليهاي نو داشته باشد با ديوارهاي تازه رنگآميزي شده به آدم حس يادگيري ميدهد. آقامعلم روي تخته نوشت «دقّت» بعد شروع کرد به قدمزدن. ب
تخم مرغ جنگی
1402/12/28
درخت شصت متری
1402/12/26
گیوه های پدربزرگ
1402/12/23
مارهای ضحاک
1402/12/21
شوداری
1402/12/19
پندکبریتی2
1402/11/30
پندکبریتی1
1402/11/28
لقمه مهسا
1402/11/23
ماه عسل
1402/11/22
سرهنگ
1402/11/21
ادای آقای معلم
1402/11/17
خلبان جوان
1402/11/16
بلیزر
1402/11/15
خُلُکِ شهری
1402/11/14
ماجرای خر
1402/11/11
خاطرات سونا
1402/11/10
آچمز
1402/11/9
مش مراد
1402/11/8