اوستا بهرام

اوستا بهرام

بحثمون در مورد پشت‌کار و تلاش بود.
اوستا بهرام هم داشت روي تابلو خطاطي مي‌کرد. دست و آستين و شلوارش همه رنگي شده بود. اونقدر با دقت و وسواس کار مي‌کرد که انگار داره خاتم‌کاري مي‌کنه.

فرهاد گفت: «من تا حالا کسي را نديدم که مثل داداشم پشت‌کار داشته باشه. هروقت مي‌خواد کاري انجام بده اونقدر تلاش مي‌کنه تا به نتيحه برسه. امکان نداره وسط کار جا بزنه. اصلاً دليل موفقيتش همينه».

ابراهيم استکان چاي را گذاشت روي ميز و همين‌طور که قند را مي‌جويد گفت: «الگوي پشت‌کار فقط اوستا بهرامه» و اوستا بهرام را صدا زد تا داستان آغاز کارش را تعريف کنه.

نظراتـــــــــ

تخم مرغ جنگی
#

تخم مرغ جنگی

درخت شصت متری
#

درخت شصت متری

گیوه های پدربزرگ
#

گیوه های پدربزرگ

مارهای ضحاک
#

مارهای ضحاک

شوداری
#

شوداری

پندکبریتی2
#

پندکبریتی2

پندکبریتی1
#

پندکبریتی1

لقمه مهسا
#

لقمه مهسا

ماه عسل
#

ماه عسل

سرهنگ
#

سرهنگ

ادای آقای معلم
#

ادای آقای معلم

خلبان جوان
#

خلبان جوان

بلیزر
#

بلیزر

خُلُکِ شهری
#

خُلُکِ شهری

ماجرای خر
#

ماجرای خر

خاطرات سونا
#

خاطرات سونا

آچمز
#

آچمز

مش مراد
#

مش مراد