استقبال از ضرر

استقبال ضرر

استقبال از ضرر

آن‌روز صبح هم ساعت نه و نيم از خواب بيدار شد و متفاوت با همه‌ي کارگران که ساعت هفت کارشان را آغاز مي‌کردند دمپايي به‌پا و خش‌خش کنان رفت دنبال خريد نان تازه و صبحانه.

ساعت حدود ده و نيم بعد از صبحانه‌اش رفت پشت ساختمان و کم‌کم بوي دود مواد بلند شد.

صداي سلام بي‌حال صبح‌گاهي‌اش را ساعت ساعت حدود دوازده ظهر شنيدم.

آن سال مدير پروژه‌ي يک مجتمع بودم در يکي از بندرها و معمولاً کارگران و استادکاران از شهرهاي ديگر به آن‌جا مي‌آمدند. جواب سلامش را دادم و او رفت براي رنگ‌آميزي نرده‌اي که از ابتداي پروژه هنوز رنگ نشده بود. کاري که بايد يک‌روزه تمام مي‌شد و تا الآن چهل روز طول کشيده ‌بود‌.

نظراتـــــــــ

تخم مرغ جنگی
#

تخم مرغ جنگی

درخت شصت متری
#

درخت شصت متری

گیوه های پدربزرگ
#

گیوه های پدربزرگ

مارهای ضحاک
#

مارهای ضحاک

شوداری
#

شوداری

پندکبریتی2
#

پندکبریتی2

پندکبریتی1
#

پندکبریتی1

لقمه مهسا
#

لقمه مهسا

ماه عسل
#

ماه عسل

سرهنگ
#

سرهنگ

ادای آقای معلم
#

ادای آقای معلم

خلبان جوان
#

خلبان جوان

بلیزر
#

بلیزر

خُلُکِ شهری
#

خُلُکِ شهری

ماجرای خر
#

ماجرای خر

خاطرات سونا
#

خاطرات سونا

آچمز
#

آچمز

مش مراد
#

مش مراد