پنج مایه

پنج مایه

نسل ما معمولاً تعطيلات تابستان را در کارگاه يا مغازه‌اي به کارآموزي مي‌پرداختند. کارآموزي که چه عرض کنم، شاگردي. هرکس يا آشنايي داشت يا آشنايي پيدا مي‌کرد و مي‌رفت شاگردي يک استادکار را تجربه مي‌کرد و کار ياد مي‌گرفت. کار يادگرفتن فقط منحصر به حرفه‌آموزي نمي‌شد؛ بلکه بايد آداب معاشرت، مهارت ايجاد ارتباط، مشتري‌مداري، مردم‌داري، حساب‌وکتاب و کاسبي را هم مشق مي‌کرد. حالا اگر شانس با او همراه بود و استادکار هم دستش به جيبش مي‌رفت، ممکن بود چند توماني هم کاسب شود.  
تابستان سوم دبستان را در يک کارگاه کانال‌کشي کار کردم.

نظراتـــــــــ

رادیو یک صفحه ای ف/منصوری 7/11/1400
یاد اون زمان افتادم ...
تخم مرغ جنگی
#

تخم مرغ جنگی

درخت شصت متری
#

درخت شصت متری

گیوه های پدربزرگ
#

گیوه های پدربزرگ

مارهای ضحاک
#

مارهای ضحاک

شوداری
#

شوداری

پندکبریتی2
#

پندکبریتی2

پندکبریتی1
#

پندکبریتی1

لقمه مهسا
#

لقمه مهسا

ماه عسل
#

ماه عسل

سرهنگ
#

سرهنگ

ادای آقای معلم
#

ادای آقای معلم

خلبان جوان
#

خلبان جوان

بلیزر
#

بلیزر

خُلُکِ شهری
#

خُلُکِ شهری

ماجرای خر
#

ماجرای خر

خاطرات سونا
#

خاطرات سونا

آچمز
#

آچمز

مش مراد
#

مش مراد