نسل ما معمولاً تعطيلات تابستان را در کارگاه يا مغازهاي به کارآموزي ميپرداختند. کارآموزي که چه عرض کنم، شاگردي. هرکس يا آشنايي داشت يا آشنايي پيدا ميکرد و ميرفت شاگردي يک استادکار را تجربه ميکرد و کار ياد ميگرفت. کار يادگرفتن فقط منحصر به حرفهآموزي نميشد؛ بلکه بايد آداب معاشرت، مهارت ايجاد ارتباط، مشتريمداري، مردمداري، حسابوکتاب و کاسبي را هم مشق ميکرد. حالا اگر شانس با او همراه بود و استادکار هم دستش به جيبش ميرفت، ممکن بود چند توماني هم کاسب شود. تابستان سوم دبستان را در يک کارگاه کانالکشي کار کردم.
تخم مرغ جنگی
1402/12/28
درخت شصت متری
1402/12/26
گیوه های پدربزرگ
1402/12/23
مارهای ضحاک
1402/12/21
شوداری
1402/12/19
پندکبریتی2
1402/11/30
پندکبریتی1
1402/11/28
لقمه مهسا
1402/11/23
ماه عسل
1402/11/22
سرهنگ
1402/11/21
ادای آقای معلم
1402/11/17
خلبان جوان
1402/11/16
بلیزر
1402/11/15
خُلُکِ شهری
1402/11/14
ماجرای خر
1402/11/11
خاطرات سونا
1402/11/10
آچمز
1402/11/9
مش مراد
1402/11/8