عقل کلخيلي اهل صبحانهخوردن توي قهوهخانه نيستم؛ اما اگر هم دعوت شوم بدم نميآيد که با اُملت و چاينبات قهوهخانهاي دلي از عزا دربياورم. صبح به دعوت اميد رفتم قهوهخانۀ حسنآقا. قهوهخانه آداب خودش را دارد. همه تنگاتنگ کنار هم مينشينند و کاري به کار هم ندارند. حُجبوحيايي خاص آنجا برقرار است و حرف اول و آخر را احترام ميزند و قواعد بزرگتر و کوچکتري.
تخم مرغ جنگی
1402/12/28
درخت شصت متری
1402/12/26
گیوه های پدربزرگ
1402/12/23
مارهای ضحاک
1402/12/21
شوداری
1402/12/19
پندکبریتی2
1402/11/30
پندکبریتی1
1402/11/28
لقمه مهسا
1402/11/23
ماه عسل
1402/11/22
سرهنگ
1402/11/21
ادای آقای معلم
1402/11/17
خلبان جوان
1402/11/16
بلیزر
1402/11/15
خُلُکِ شهری
1402/11/14
ماجرای خر
1402/11/11
خاطرات سونا
1402/11/10
آچمز
1402/11/9
مش مراد
1402/11/8