عقل کل

عقل کل

عقل کل
خيلي اهل صبحانه‌خوردن توي قهوه‌خانه نيستم؛
اما اگر هم دعوت شوم بدم نمي‌آيد که با اُملت و چاي‌نبات قهوه‌خانه‌اي دلي از عزا دربياورم.
صبح به دعوت اميد رفتم قهوه‌خانۀ حسن‌آقا.
قهوه‌خانه آداب خودش را دارد. همه تنگاتنگ کنار هم مي‌نشينند و کاري به کار هم ندارند. حُجب‌وحيايي خاص آنجا برقرار است و حرف اول و آخر را احترام مي‌زند و قواعد بزرگ‌تر و کوچک‌تري.

نظراتـــــــــ

تخم مرغ جنگی
#

تخم مرغ جنگی

درخت شصت متری
#

درخت شصت متری

گیوه های پدربزرگ
#

گیوه های پدربزرگ

مارهای ضحاک
#

مارهای ضحاک

شوداری
#

شوداری

پندکبریتی2
#

پندکبریتی2

پندکبریتی1
#

پندکبریتی1

لقمه مهسا
#

لقمه مهسا

ماه عسل
#

ماه عسل

سرهنگ
#

سرهنگ

ادای آقای معلم
#

ادای آقای معلم

خلبان جوان
#

خلبان جوان

بلیزر
#

بلیزر

خُلُکِ شهری
#

خُلُکِ شهری

ماجرای خر
#

ماجرای خر

خاطرات سونا
#

خاطرات سونا

آچمز
#

آچمز

مش مراد
#

مش مراد