همسایۀ نُنُر

داستان صوتی فرهنگ مصرف آب

همسایه ننر

مجتمع ما فقط سه واحد داشت. ما بالاترین طبقه بودیم. سوپرمارکتی طبقة همکف بود و همسایه‌ای هم در طبقة پایین داشتیم که هیچ‌وقت نمی‌دیدیمش؛ اما از کارهایش حدس می‌زدم که همسایۀ ننری است. از پنجره می‌دیدم که گاهی ماشینش را کنار خیابان می‌شست و گاهی هم برگ و زباله‌های پیاده‌رو را. هر شب بعد از نیمه‌شب صدایی عجیب‌‌غریب از واحدشان بلند می‌شد. انگار داشتند با دریل کف آپارتمان ما را سوراخ می‌کردند؛ البته از خوش‌شانسی درِ واحد ما از توی کوچه باز می‌شد و درِ سوپر مارکت و واحد آن همسایۀ ننر از توی خیابان پشتی که

نظراتـــــــــ

رادیو یک صفحه ای سمانه دلشاد 6/7/1400
عالی
تخم مرغ جنگی
#

تخم مرغ جنگی

درخت شصت متری
#

درخت شصت متری

گیوه های پدربزرگ
#

گیوه های پدربزرگ

مارهای ضحاک
#

مارهای ضحاک

شوداری
#

شوداری

پندکبریتی2
#

پندکبریتی2

پندکبریتی1
#

پندکبریتی1

لقمه مهسا
#

لقمه مهسا

ماه عسل
#

ماه عسل

سرهنگ
#

سرهنگ

ادای آقای معلم
#

ادای آقای معلم

خلبان جوان
#

خلبان جوان

بلیزر
#

بلیزر

خُلُکِ شهری
#

خُلُکِ شهری

ماجرای خر
#

ماجرای خر

خاطرات سونا
#

خاطرات سونا

آچمز
#

آچمز

مش مراد
#

مش مراد