خربزه

دویدم توی خانه‌ی مادر بزرگ. از دالان کاه‌گلی رد شدم و رسیدم به حیاط. سرم با خوشه‌های انگوری که از داربست آویزان شده بودند برخورد کرد و دانه‌های انگور مثل تسبیحی که بندش پاره شده باشد ریخت جلوی پاهایم. دانه‌ها می‌دویدند و من می‌دویدم. چند‌تایشان زیر پایم له شدند و بقیه فرار کردند. قمری‌ها از سر سفره‌ی رنگارنگ باغچه بلند شدند و غر‌غر کنان رفتند لب بام. نفس‌نفس زنان رسیدم گوشه‌ی حیاط...

نظراتـــــــــ

تخم مرغ جنگی
#

تخم مرغ جنگی

درخت شصت متری
#

درخت شصت متری

گیوه های پدربزرگ
#

گیوه های پدربزرگ

مارهای ضحاک
#

مارهای ضحاک

شوداری
#

شوداری

پندکبریتی2
#

پندکبریتی2

پندکبریتی1
#

پندکبریتی1

لقمه مهسا
#

لقمه مهسا

ماه عسل
#

ماه عسل

سرهنگ
#

سرهنگ

ادای آقای معلم
#

ادای آقای معلم

خلبان جوان
#

خلبان جوان

بلیزر
#

بلیزر

خُلُکِ شهری
#

خُلُکِ شهری

ماجرای خر
#

ماجرای خر

خاطرات سونا
#

خاطرات سونا

آچمز
#

آچمز

مش مراد
#

مش مراد