گوساله
«گووساالــه». شنيدن اين کلمه با صداي مردانه و خشن آن هم با «لِه» کاملاً کشيده و خشدار کافي بود که سَرِجايم ميخکوب شوم. ماشين سفيدي وسط خيابان در حال دور زدن بود و تاکسي زرد رنگ چهلپنجاه متر جلوتر زده بود روي ترمز. شواهد اينطور نشان ميداد که ماشينها با هم برخوردي نداشتهاند و فقط بحثِ کُرکُري خواندن و روکمکني رانندههاست. توي ماشين سفيد رانندهاي بود حدود پنجاه ساله با قيافهاي مظلوم و زني که
تخم مرغ جنگی
1402/12/28
درخت شصت متری
1402/12/26
گیوه های پدربزرگ
1402/12/23
مارهای ضحاک
1402/12/21
شوداری
1402/12/19
پندکبریتی2
1402/11/30
پندکبریتی1
1402/11/28
لقمه مهسا
1402/11/23
ماه عسل
1402/11/22
سرهنگ
1402/11/21
ادای آقای معلم
1402/11/17
خلبان جوان
1402/11/16
بلیزر
1402/11/15
خُلُکِ شهری
1402/11/14
ماجرای خر
1402/11/11
خاطرات سونا
1402/11/10
آچمز
1402/11/9
مش مراد
1402/11/8