خربزه

خربزه

خربزه

دويدم توي خانه‌ي مادر بزرگ. از دالان کاه‌گلي رد شدم و رسيدم به حياط. سرم با خوشه‌هاي انگوري که از داربست آويزان شده بودند برخورد کرد و دانه‌هاي انگور مثل تسبيحي که بندش پاره شده باشد ريخت جلوي پاهايم. دانه‌ها مي‌دويدند و من مي‌دويدم. چند‌تايشان زير پايم له شدند و بقيه فرار کردند. قمري‌ها از سر سفره‌ي رنگارنگ باغچه بلند شدند و غر‌غر کنان رفتند لب بام. نفس‌نفس‌زنان رسيدم گوشه‌ي حياط. زير بغلم خربزه، پشت‌سرم پسر‌عموي عصباني که مي‌خواست خربزه را صاحب شود، رو‌به‌رويم پدربزرگ که گوشه ايوان خوابِ بعد از ناهارش را مي‌ديد. نگاهم به نگاه بچه‌گربه‌اي گره خورد که پشت گلدان قايم شده بود و مثل من نگران بود. هر دو دلمان مي‌خواست خلاص شويم.

نظراتـــــــــ

رادیو یک صفحه ای محمد سرکوبی     12/6/1400
سلام داستان خیلی جالبی بود.
 Manager        12/6/1400
پیام شما به دست ما رسید. سپاس از لطف و مهرتان خواهشمندیم رادیو یک صفحه ای را به دوستانتان معرفی کنید. ما هرشب داستانی جدید داریم.
تخم مرغ جنگی
#

تخم مرغ جنگی

درخت شصت متری
#

درخت شصت متری

گیوه های پدربزرگ
#

گیوه های پدربزرگ

مارهای ضحاک
#

مارهای ضحاک

شوداری
#

شوداری

پندکبریتی2
#

پندکبریتی2

پندکبریتی1
#

پندکبریتی1

لقمه مهسا
#

لقمه مهسا

ماه عسل
#

ماه عسل

سرهنگ
#

سرهنگ

ادای آقای معلم
#

ادای آقای معلم

خلبان جوان
#

خلبان جوان

بلیزر
#

بلیزر

خُلُکِ شهری
#

خُلُکِ شهری

ماجرای خر
#

ماجرای خر

خاطرات سونا
#

خاطرات سونا

آچمز
#

آچمز

مش مراد
#

مش مراد