تفنگهای آبپاش را پرکردیم و دویدیم توی کوچه. دختر بچههای هم سن و سال خودمون داشتند شش خونه بازی میکردند. روی آنها آب پاشیدیم و شش خونشون هم پاک کردیم. صدای خندمون کوچه رو پر کرده بود، بعضی از دخترها گریه میکردند. زن همسایه اومد و کلی نصیحتمون کرد، حرفهاش برامون بیمعنی بود. اون روزها گذشت، دیروز چندتا پسررو دیدم که با ماشین سربهسر دختری گذاشته بودن....
نویسنده: مهدی میرعظیمی
با صدای: منوچهر والیزاده و زهره اسعدسامانی
تخم مرغ جنگی
1402/12/28
درخت شصت متری
1402/12/26
گیوه های پدربزرگ
1402/12/23
مارهای ضحاک
1402/12/21
شوداری
1402/12/19
پندکبریتی2
1402/11/30
پندکبریتی1
1402/11/28
لقمه مهسا
1402/11/23
ماه عسل
1402/11/22
سرهنگ
1402/11/21
ادای آقای معلم
1402/11/17
خلبان جوان
1402/11/16
بلیزر
1402/11/15
خُلُکِ شهری
1402/11/14
ماجرای خر
1402/11/11
خاطرات سونا
1402/11/10
آچمز
1402/11/9
مش مراد
1402/11/8