زن

داستان صوتی زن

تفنگ‌های آب‌پاش را پرکردیم و دویدیم توی کوچه. دختر بچه‌های هم سن و سال خودمون داشتند شش خونه بازی می‌کردند. روی آنها آب پاشیدیم و شش خونشون هم پاک کردیم. صدای خندمون کوچه رو پر کرده بود، بعضی از دخترها گریه می‌کردند. زن همسایه اومد و کلی نصیحتمون کرد، حرف‌هاش برامون بی‌معنی بود. اون روزها گذشت، دیروز چندتا پسررو دیدم که با ماشین سربه‌سر دختری گذاشته بودن.... 

نویسنده: مهدی میرعظیمی

با صدای: منوچهر والی‌زاده و زهره اسعدسامانی

نظراتـــــــــ

رادیو یک صفحه ای منیژه 22/9/1400
پر بود از دهها درس آموزنده
تخم مرغ جنگی
#0020

تخم مرغ جنگی

درخت شصت متری
#0021

درخت شصت متری

گیوه های پدربزرگ
#022

گیوه های پدربزرگ

مارهای ضحاک
#0023

مارهای ضحاک

شوداری
#0024

شوداری

پندکبریتی2
#0025

پندکبریتی2

پندکبریتی1
#0026

پندکبریتی1

لقمه مهسا
#0027

لقمه مهسا

ماه عسل
#0028

ماه عسل

سرهنگ
#0029

سرهنگ

ادای آقای معلم
#0030

ادای آقای معلم

خلبان جوان
#0031

خلبان جوان

بلیزر
#0032

بلیزر

خُلُکِ شهری
#0033

خُلُکِ شهری

ماجرای خر
#0034

ماجرای خر

majaraye khar

خاطرات سونا
#0035

خاطرات سونا

آچمز
#0036

آچمز

مش مراد
#0037

مش مراد