سفرنامه تاکسی

سفرنامه تاکسی

گفتم: «این دختر خانم پول را دو دستی به شما داد و شما ندیدید». راننده خندید و راهنما زد و ماشین را نگه داشت. از تاکسی پیاده شد و دستش را روی سینه گذاشت و جلوی دختر خم شد و گفت: «

نظراتـــــــــ

رادیو یک صفحه ای منصور مهتاش 19/9/1400
آموختم
رادیو یک صفحه ای hamideh gheisi 12/10/1400
چقدر عالی و آموزنده، تا حالا از این زاویه به رانندگان محترم تاکسی نگاه نکرده بودم. افرادی که متوکل، معتمد و صبور هستند و بینهایت زحمت کش و فهیم و دنیا دیده🙏🙏🙏 سپاسگزارم
تخم مرغ جنگی
#

تخم مرغ جنگی

درخت شصت متری
#

درخت شصت متری

گیوه های پدربزرگ
#

گیوه های پدربزرگ

مارهای ضحاک
#

مارهای ضحاک

شوداری
#

شوداری

پندکبریتی2
#

پندکبریتی2

پندکبریتی1
#

پندکبریتی1

لقمه مهسا
#

لقمه مهسا

ماه عسل
#

ماه عسل

سرهنگ
#

سرهنگ

ادای آقای معلم
#

ادای آقای معلم

خلبان جوان
#

خلبان جوان

بلیزر
#

بلیزر

خُلُکِ شهری
#

خُلُکِ شهری

ماجرای خر
#

ماجرای خر

خاطرات سونا
#

خاطرات سونا

آچمز
#

آچمز

مش مراد
#

مش مراد