تیسک ترسو

تیسک ترسو

از پله های مدرسه مه بالا میرفتم پسر بچه ای را دیدم که مثل جوجه می لرزید و به کیف مادرش آویزان شده بود بند کفشش باز شده بود و زیر پایش گیرمی کرد کل صورتش زیر ماسک گمشده بود و انگار سعی داشت چشم های نگرانش راهم پشت شیشه های بخار گرفته ی عینک مخفی کند، در سالن را باز کردم و با اشاره از آنها خواستم

نظراتـــــــــ

تخم مرغ جنگی
#

تخم مرغ جنگی

درخت شصت متری
#

درخت شصت متری

گیوه های پدربزرگ
#

گیوه های پدربزرگ

مارهای ضحاک
#

مارهای ضحاک

شوداری
#

شوداری

پندکبریتی2
#

پندکبریتی2

پندکبریتی1
#

پندکبریتی1

لقمه مهسا
#

لقمه مهسا

ماه عسل
#

ماه عسل

سرهنگ
#

سرهنگ

ادای آقای معلم
#

ادای آقای معلم

خلبان جوان
#

خلبان جوان

بلیزر
#

بلیزر

خُلُکِ شهری
#

خُلُکِ شهری

ماجرای خر
#

ماجرای خر

خاطرات سونا
#

خاطرات سونا

آچمز
#

آچمز

مش مراد
#

مش مراد