یکروز دو مکافات

یکروز دو مکافات

امروز که اومدم سرکار از حسابداری رستوران صدایم کردند و نصف حقوق چهار ماهم را که عقب افتاده بود پرداخت کردند. مدتی بود که از بی پولی کفرم درآمده بود به بهانه سالگرد ازدواجم از آقای مدیر اجازه گرفتم که زودتر بروم دروغ گفتم....

نظراتـــــــــ

تخم مرغ جنگی
#

تخم مرغ جنگی

درخت شصت متری
#

درخت شصت متری

گیوه های پدربزرگ
#

گیوه های پدربزرگ

مارهای ضحاک
#

مارهای ضحاک

شوداری
#

شوداری

پندکبریتی2
#

پندکبریتی2

پندکبریتی1
#

پندکبریتی1

لقمه مهسا
#

لقمه مهسا

ماه عسل
#

ماه عسل

سرهنگ
#

سرهنگ

ادای آقای معلم
#

ادای آقای معلم

خلبان جوان
#

خلبان جوان

بلیزر
#

بلیزر

خُلُکِ شهری
#

خُلُکِ شهری

ماجرای خر
#

ماجرای خر

خاطرات سونا
#

خاطرات سونا

آچمز
#

آچمز

مش مراد
#

مش مراد