افکار زیر خاکی

افکار زیر خاکی

سال‌های نخستین جنگ بود و به ضرورت شغل پدرم به ابرکوه مراجعت کرده بودیم. تحصیلات ابتدایی‌ام را در مدرسه‌ای قدیمی ‌آغاز کردم با حیاطی وسیع و کلاس‌های بزرگ. آن سال‌ها از سرویس مدارس خبری نبود و باید پیاده به مدرسه می‌رفتیم. پدر و مادرها هم نگرانی بلند نبودند. مدیران مدرسه روز اول مهر دانش‌آموزان را بر اساس آدرس منزل دسته‌بندی می‌کردند و از میان بچه‌های یک محله کسی که خانه‌اش دورتر بود را می‌گذاشتند سرِ صف و پرچمی ‌به او می‌دادند

نظراتـــــــــ

رادیو یک صفحه ای شمایل 1/8/1400
سلام استاد سپاس فراوان از قلم زیبای شما یا باد آن روزگاران یاد باد
تخم مرغ جنگی
#

تخم مرغ جنگی

درخت شصت متری
#

درخت شصت متری

گیوه های پدربزرگ
#

گیوه های پدربزرگ

مارهای ضحاک
#

مارهای ضحاک

شوداری
#

شوداری

پندکبریتی2
#

پندکبریتی2

پندکبریتی1
#

پندکبریتی1

لقمه مهسا
#

لقمه مهسا

ماه عسل
#

ماه عسل

سرهنگ
#

سرهنگ

ادای آقای معلم
#

ادای آقای معلم

خلبان جوان
#

خلبان جوان

بلیزر
#

بلیزر

خُلُکِ شهری
#

خُلُکِ شهری

ماجرای خر
#

ماجرای خر

خاطرات سونا
#

خاطرات سونا

آچمز
#

آچمز

مش مراد
#

مش مراد