«مستقیم برو. بپیچ به چپ. دوز بزن. چراغ قرمز است، بایست. الان سبز میشود. سبز شد، آرام حرکت کن.»
عادت همیشگی اوست؛ هروقت سوار تاکسیتلفنی میشود، همین کلمات را بر زبان میراند تا به مقصد برسد. امکان ندارد به راننده اعتماد کند و مقصد را بگوید و راحت بنشیند. هیچوقت نمیگوید مثلاً «فرودگاه» یا «راهآهن» حتماً باید جزءبهجزء مسیر را به راننده یادآوری کند.
تخم مرغ جنگی
1402/12/28
درخت شصت متری
1402/12/26
گیوه های پدربزرگ
1402/12/23
مارهای ضحاک
1402/12/21
شوداری
1402/12/19
پندکبریتی2
1402/11/30
پندکبریتی1
1402/11/28
لقمه مهسا
1402/11/23
ماه عسل
1402/11/22
سرهنگ
1402/11/21
ادای آقای معلم
1402/11/17
خلبان جوان
1402/11/16
بلیزر
1402/11/15
خُلُکِ شهری
1402/11/14
ماجرای خر
1402/11/11
خاطرات سونا
1402/11/10
آچمز
1402/11/9
مش مراد
1402/11/8