آب و انار و نبات

داستان صوتی آب و انار و نبات

مثل همیشه تشکچۀ بی‌بی را کنار پنجره انداخته بودم. تکیه زده بود به پشتی و زیر آفتاب جان‌بخش آذر، انار دانه می‌کرد. کنارش نشسته بودم و به حرکات ظریف انگشتان زمختش نگاه می‌کردم که هنرمندانه دانه‌ها را از پوست انار درمی‌آوردند و توی کاسه می‌ریختند. نگاهش به من بود و حواسش به انار. یکی از دانه‌های انار افتاد و قل خورد روی قالی. دانه را برداشت، فوتی کرد و توی دهان گذاشت...

  نویسنده: مهدی میرعظیمی

با صدای: منوچهر والی‌زاده و زهره اسعدسامانی

نظراتـــــــــ

تخم مرغ جنگی
#0020

تخم مرغ جنگی

درخت شصت متری
#0021

درخت شصت متری

گیوه های پدربزرگ
#022

گیوه های پدربزرگ

مارهای ضحاک
#0023

مارهای ضحاک

شوداری
#0024

شوداری

پندکبریتی2
#0025

پندکبریتی2

پندکبریتی1
#0026

پندکبریتی1

لقمه مهسا
#0027

لقمه مهسا

ماه عسل
#0028

ماه عسل

سرهنگ
#0029

سرهنگ

ادای آقای معلم
#0030

ادای آقای معلم

خلبان جوان
#0031

خلبان جوان

بلیزر
#0032

بلیزر

خُلُکِ شهری
#0033

خُلُکِ شهری

ماجرای خر
#0034

ماجرای خر

majaraye khar

خاطرات سونا
#0035

خاطرات سونا

آچمز
#0036

آچمز

مش مراد
#0037

مش مراد