شوداری

داستانی بر اساس روایتی واقعی

 

بوی آش‌جو تا سر کوچه پیچیده بود. کوچه‌ی باریک با دیوارهای کاه‌گلی و درهای چوبی. زیر سایه‌ی ساباط راه می‌رفتیم و هر از چند قدم که از زیر ساباط خارج می‌شدیم تیغ آفتاب تیرماه را حس می‌کردیم. عمه‌بزرگ جلوتر گام بر می‌داشت و مادرم و زن عمو پشت سرش. من هم که انگار بندی به پایم بسته باشند هی عقب می‌افتادم و یک‌هو با ترس گم شدن توی این کوچه‌ها می‌دویدم و گوشه‌ی چادر مادرم را می‌گرفتم. وارد کوچه‌ای باریک‌تر و بن‌بست شدیم. دالان خانه را آب‌پاشی کرده بودند و عطر دل‌نشینش مشام را پر می‌کرد. مادر کیسه‌ای را که در دست داشت به عمه‌بزرگ داد و گفت: «تازه عروسه. بهتره از دست شما بگیره که شگون داشته باشه».

نظراتـــــــــ

رادیو یک صفحه ای فاطمه حریری 10/11/1401
سلام بسیار عالی . موفق باشید
رادیو یک صفحه ای علیرضا شریفی حسینی 29/12/1401
سلام استاد میر عظیمی امید وارم حالتون خوب باشه
رادیو یک صفحه ای امیرحسین 1/2/1402
سلام لطفا بیشتر بذارید
رادیو یک صفحه ای زهرا فتحی‌پور 6/2/1402
از کوچه‌های قدیمی شیراز که رد بشوی می‌بینی که درب بیشتر خانه‌ها باز است و حیاط‌ها غرق گل با درخت‌های نارنجی که پر از شکوفه هستند. دلت غنج میزند به جمع زنان همسایه بروی که کنار درب یکی از خانه‌ها نشسته و از هر دری صحبت می‌کنند. صفا و صمیمیت در کوچه پس کوچه‌های قدیمی شیراز موج می زند. قلمتان مانا. استاد گرامی زهرا فتحی‌پور
دختر خاله همدمی
#

دختر خاله همدمی

قانون دست چپ
#

قانون دست چپ

شیراز واژۀ حال خوب کن
#

شیراز واژۀ حال خوب کن

روز شیراز
#روز شیراز

روز شیراز

شوداری
#

شوداری

پیرایشگاه
#

پیرایشگاه

گوساله
#

گوساله

شیراز - تقدیم به عاشقان شیراز
#

شیراز - تقدیم به عاشقان شیراز

shiraz

برنامه شماره 10
#

برنامه شماره 10

زُهره
#

زُهره

آقوی فرهنگ
#0019

آقوی فرهنگ

آریای آبی
#0013

آریای آبی

زمینِ عدسی
#0011

زمینِ عدسی

رفتار پزشکانه
#0004

رفتار پزشکانه

پسرخاله
#0003

پسرخاله