گوساله

داستان صوتی گوساله

دم ظهر بود و باید خودم می‌رسوندم دفتر یکی از دوستام که با چند تا مشتری قرار گذاشته بود. سعی می‌کِردم یه خط در میون تو پیاده‌رو راه برم که هم زودتر برسم هم کیفُم تو دست ‌و پای مردم گیر نکنه. یه نصف استکانی آفتاب از لای شاخه‌های درختا می‌ریخت کَفِ سَرُم...

 

 

نویسنده: مهدی میرعظیمی

با صدای: مهدی میرعظیمی

تیتراژ با صدای: نوید نیک

نظراتـــــــــ

رادیو یک صفحه ای م.صدیقی 25/3/1401
من، ار "گاوم"،اگر"گوساله"یا"انتر"، نمی دانم... ولی شادم که لبخندی به روی شهر بنشانم... دراین عصری که خشم وکین مُسخّر کرده دنیا را خوشم گر لحظه ای، آرامشی بر بحر افشانم... سپاس ات باد،"میرِ"سرزمینِ قصه تک صفحه ای"مهدی" منم"مسعود"وقتِ خشم،چون تو،ابر وبارانم... سلام...درود بر شما استاد ارجمند، جناب "میرعظیمی" عزیز... ایکاش در تمامی بزنگاههای احساسی جامعه، "گوساله هائی" رها شده از قید مِنیّت و ازخود گذشته در بین مردم حضور داشتند و بهلول وار بارِ فشار روحی- روانی اطرافیان را بدون ترس از تمسخر دیگران به دوش می کشیدند تا هم آرامش را به جامعه هدیه نمایند و هم عملاً مهارت خویشتنداری و کنترل خشم را آموزش دهند... پاینده باشید... ارادتمندتان: م.صدیقی
رادیو یک صفحه ای عليرضا پورخانى 26/3/1401
عالي بود جناب ميرعظيمي عزيز… با احترام-پورخانى
رادیو یک صفحه ای زینب روان پاک 5/12/1401
خیلی عالی ،واقعا لذت بردم.
بلیزر
#0016

بلیزر

دختر خاله همدمی
#0015

دختر خاله همدمی

قانون دست چپ
#0014

قانون دست چپ

شیراز واژۀ حال خوب کن
#0013

شیراز واژۀ حال خوب کن

روز شیراز
#0012

روز شیراز

شوداری
#0011

شوداری

خاطرات پیرایشگاه
#0010

خاطرات پیرایشگاه

گوساله
#0009

گوساله

تقدیم به عاشقان شیراز
#0008

تقدیم به عاشقان شیراز

shiraz

شبی که ترسیدم
#0007

شبی که ترسیدم

زُهره
#0006

زُهره

آقوی فرهنگ
#0005

آقوی فرهنگ

آریای آبی
#0004

آریای آبی

زمینِ عدسی
#0003

زمینِ عدسی

رفتار پزشکانه
#0002

رفتار پزشکانه

پسرخاله
#0001

پسرخاله