دم ظهر بود و باید خودم میرسوندم دفتر یکی از دوستام که با چند تا مشتری قرار گذاشته بود. سعی میکِردم یه خط در میون تو پیادهرو راه برم که هم زودتر برسم هم کیفُم تو دست و پای مردم گیر نکنه. یه نصف استکانی آفتاب از لای شاخههای درختا میریخت کَفِ سَرُم...
نویسنده: مهدی میرعظیمی
با صدای: مهدی میرعظیمی
تیتراژ با صدای: نوید نیک
بلیزر
1403/8/2
دختر خاله همدمی
1402/11/25
قانون دست چپ
1402/10/21
شیراز واژۀ حال خوب کن
1402/2/10
روز شیراز
1402/2/4
شوداری
1401/10/7
خاطرات پیرایشگاه
1401/3/29
گوساله
1401/3/25
تقدیم به عاشقان شیراز
1401/2/15
شبی که ترسیدم
1400/10/10
زُهره
1400/7/16
آقوی فرهنگ
1400/6/22
آریای آبی
1400/6/15
زمینِ عدسی
1400/6/13
رفتار پزشکانه
1400/6/7
پسرخاله