شوداری

داستانی بر اساس روایتی واقعی

همیشه وقتی عَمم و مامانُم و زن‌عاموم میخواستن با هم یه جویی برن، منم می‌دُویدم تا همراشون برم. چون خوب می‌دُونُستم که جویی که اینا با هم می‌رن، حتماً یه چیوی خوشمزه‌ای هم گیر میاد...

نویسنده: مهدی میرعظیمی

با صدای: مهدی میرعظیمی

تیتراژ با صدای: نوید نیک

داستان شیرازی

رادیو شیرازی

نظراتـــــــــ

فاطمه حریری		10/11/1401
سلام بسیار عالی . موفق باشید

علیرضا شریفی حسینی		29/12/1401
سلام استاد میر عظیمی امید وارم حالتون خوب باشه

امیرحسین		1/2/1402
سلام لطفا بیشتر بذارید

زهرا فتحی‌پور		6/2/1402
از کوچه‌های قدیمی شیراز که رد بشوی می‌بینی که درب بیشتر خانه‌ها باز است و حیاط‌ها غرق گل با درخت‌های نارنجی که پر از شکوفه هستند. دلت غنج میزند به جمع زنان همسایه بروی که کنار درب یکی از خانه‌ها نشسته و از هر دری صحبت می‌کنند. صفا و صمیمیت در کوچه پس کوچه‌های قدیمی شیراز موج می زند. قلمتان مانا. استاد گرامی زهرا فتحی‌پور