شبی که ترسیدم

داستان شبی که ترسیدم سفرنامه‌ای با لهجۀ فاخر شیرازی است و روایتی واقعی از یکی از سفرهای نویسنده به استان کرمان است که در آن با اتفاقات ترسناکی روبه‌رو می‌شود.

در ابتدای این برنامه نیز کتاب شعر «شیراز در اواخر قرن 14» معرفی می‌شود.

نویسنده: مهدی میرعظیمی

با صدای: مهدی میرعظیمی

تیتراژ با صدای: نوید نیک

رادیو شیرازی

داستان شیرازی

نظراتـــــــــ

م.صدیقی		10/10/1400
سلام‌... استاد ارجمند،جناب میر عظیمی عزیز،پادکست"شبی که ترسیدم" را شنیدم.بسیار لذت بردم‌. علاوه بر جذابیت ماجرا،گویش بسیار زیبای شیرازی شما،افکت های مناسب وحرفه ای، باسازی خاطره هائی که بیشتر ما از تنهائی، سکوت،ظلمت و وحشت بیابان وشب داریم، داستانک امشب رادیو یک صفحه ای برای حقیر خاطره ای را زنده کرد،که سعی دارم خیلی مختصر برایتان بازگو نمایم.مرحوم نادر ابراهیمی درداستان ومستند"سفرهای هامی و کامی" در قسمتی که کامی با لجبازی کودکانه اش از دوستش قهر کرده وبه تنهائی به دل بیابان می زند ودر تاریکی شب و سکوت بیابان ترس از حمله سگهای وحشی را که برایش "فوبیا" ئی کشنده است در روز بعد درمان یافته می یابد، پاراگرافی دارد به این مضمون: "شب، همان شب است، هیچ فرقی با روز ندارد، نه "سنگی" سگ می شود ونه "بته خاری" گرگ... شاید این مطلب از نظر روان شناختی واقعیتی انکار ناپذیر است، امّا از نظر رفتار شناسی انسانها اگر بارها بارها نیز این تجربه برایمان اتفاق بیفتد، باز هم ترس از شب و ناشناخته های مخفی در عمق بیابانِ حیات برایمان تکرار خواهد شد.‌. پس مطمئن باشید، شما در داشتن این احساس،تنها نیستید و شرکای زیادی دارید، از جمله خود بنده حقیر... باز هم بخاطر داستان واقعی و گویش زیبایتان از شما سپاسگزارم. ارادتمندتان: م.صدیقی

حمیده غیثی		12/10/1400
hamideh.gheisi@gmail.com

hamideh gheisi

12/10/1400

با سلام و ارادت استاد عزیز بینهایت عالی بود، با تک تک کلمات تون همزادپنداری کردم، آدرنالینم به حدی بالا رفته بود که نفسم به سختی میومد بالا، دقیق خودم رو تو موقعیت شما تصور کرده بودم، خداروشکر که بخیر گذشت و چه پایان شیرینی داشت🙏🌹 فقط آخرش نفهمیدم چرا راننده اونجو پیادتون کرده بود ‌و آخر مقصدتون همون آبادی بود؟

Manager		17/10/1400
درود بر شما و سپاس. مقصد بردسیر بود و اون آبادی هم در حاشیه شهر بردسیر

رضا

12/11/1400

درود استاد جایی که هوای سرد و سرما باشد، جیرجیرک نیست.

Manager		13/11/1400
درود بیکران بر شما. چقدر دقیق و نکته سنج. آفرین. در داستان به جیرجیرک اشاره شده بود؟ یا صدای محیط؟

فروغ رضائی		22/11/1400
عالی عالی عالی....ممنونم که لهجه مونو دارید برای بچه هامون حفظ می کنید.....

سهیلا پیروی		12/2/1402
عالی

ف.فدایی

21/8/1403

جناب میرعظیمی ازآرامش وزلالی صداتون وحس نوستالژی که با اون لحجه شیرین شیرازی همراه بودواصالتی که در بطن داستان بود،بسیار لذت بردم . پایدار باشیدوهمیشه بدرخشید.